کتاب خوانی در کتابخانه ی کوچک مدرسه
در روزهای آخر دی ماه ، شاید بهترین و نامحسوس ترین روش ارزشیابی دانش
اموزان ، بردن آن ها به کتابخانه ی کوچک مدرسه باشد به بهانه ی بازدید از
آنجا، و بعد هم بچه ها بروند لای کتاب های اندک کتابخانه ، کتاب دلخواهشان
را جست و جو کنند.


بعد هم دور هم بنشینیم و یکی یکی برای کتاب هایی که از کتابخانه برداشته ایم قصه ای تعریف کنیم. بعد هم برای اینکه بچه ها آداب استفاده از کتابخانه و اماکن عمومی را یاد بگیرند نمایشی اجرا کنم که بچه ها غش غش بخندند و مدام به کارهایی که انجام می دهم اعتراض کنند و بگویند: نه! بَده...

دستِ آخر کتابی به نام «دزد بانک» را بر می دارم و به دست فروزان می دهم. می گویم. صفحه ی اول را تو بخوان . صفحه ی دوم را مریم، صفحه ی سوم را علی و همین طور زنجیر وار تا آخر!

امتحان روخوانی فارسی تان را به همین سادگی دادید بچه ها!
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۱۱/۰۱ ساعت 16:45 توسط میعاد کاظمی
|
وبلاگ حاضر، در تاریخ ۱۳۸۸/۷/۱ در اولین روز کاری در مدرسه بهار انقلاب ایجاد شد. آن روزها معلمی بیتجربه اما مشتاق بودم.